زن جوان آرام آرام اشک میریخت و در همان حال اظهاراتش را در برگه بازجویی ثبت میکرد. تصویری آشنا از پایان تلخ اعلام فقدانیهایی که منجر به جنایت میشوند و افسر پرونده باید خبر ناگوار پیدایش جسد فقدانی را به خانواده وی بدهد. کنار آنها مینشینم و منتظر میشوم تا ثبت اظهاراتش به پایان برسد. به زن تسلیت میگویم و از او میخواهم از اتفاقی که برای یکی از اعضای خانواده اش افتاده بگوید.
زن آهی میکشد و میگوید. چند روزی بود که از برادرم خبری نبود. ما هر روز تلفنی با هم صحبت میکردیم و خاموشی خط تلفنش مرا نگران کرد و وقتی به منزل مجردی اش هم مراجعه کردم و دیدم اثری از او نیست سریعا به پلیس آگاهی آمدم و فقدانش را اعلام کردم.
بعد از چند روز به من خبر دادند که برادرم به قتل رسیده و جسدش در روستایی در اطراف تهران کشف شد و قاتلش نیز دستگیر شده است. ولی من نمیدانم به والدینم چه بگویم. چطور به آنها علت فوت برادرم را توضیح بدهم. با تعجب به او نگاه کردم گفتم: چطور مگر انگیزه قاتل از کشتن برادرت چه بوده؟
زن جوان سری تکان داد و گفت: وحید در یک شرکت خصوصی کار میکرد و با زنان زیادی در ارتباط بود. از صفحه اینستاگرامش هم معلوم بود که زندگی نرمالی ندارد. دنبال کنندههای پیجش اکثرا زنانی بودند که با توجه به تصاویر پروفایلشان مشخص بود پایبندی اخلاقی خاصی ندارند. به دلیل زندگی مجردی اش ما نیز دخالت و نظارتی روی سبک زندگی اش نداشتیم.
ظاهرا وحید با یکی از دنبال کنندگان پیجش رابطه عمیقی پیدا کرده و متاسفانه آن خانم متاهل بوده است.
همسر آن خانم یعنی قاتل برادرم اعتراف کرده که به رابطه آنها شک کرده بوده است تا اینکه فایلهای صوتی و پیامهای رد و بدل شده میان آنها را میبیند و متوجه رابطه پنهانی آن دو میشود. بعد از سالها زندگی مشترک یک دفعه با فایلهای صوتی عشق ورزیدن همسرش با مردی غریبه روبه رو میشود و خوب در اوج خشم و نفرت تصمیم به قتل برادرم میگیرد.
به خانه مجردی او رفته و با هم درگیر میشوند. وحید به قتل میرسد و قاتل جنازه اش را با چمدان از منزل خارج کرده و در بیابانهای اطراف تهران رها میکند و بلافاصله بعد از اعلام فقدان برادرم توسط من و اقدامات پلیسی همکارانتان معمای ناپدید شدن وحید حل میشود و خیلی زود با کشف جسد؛ قاتل نیز دستگیر میشود.
من داغدار برادر جوانم هستم از طرفی بابت دست درازی او به حریم خصوصی یک زن و شوهر نیز از صمیم قلب شرمنده ام.
برادر جوان من زیر خروارها خاک خوابیده و قاتلش نیز دستش به خون یک انسان آلوده شده و آینده اش دستخوش سرنوشتی نامعلوم شده است. اما دلم میخواهد بدانم الان آن خانم کجاست؟
کسی که زندگی و جوانی برادرم و شوهر خودش را با شیطنت و هوسرانی اش نابود کرد کجاست؟
به نظر شما زنی که با وجود تاهل و تعهد به همسرش با عکسها و پیام هایش در اینستاگرام برای برادر من دلبری کرد و به زندگی مشترک چندین ساله اش خیانت کرد مجازاتی ندارد؟
اینستاگرام به جای فضای تبادل اطلاعات و اخبار و ارتباط آشنایان تبدیل شده به بستر امنی برای عقده گشایی خانه خراب کنهایی مثل این خانم که خسته از زندگی مشترک خود برای مردان جوان خام و بی تجربه مانند برادر من دام پهن میکنند و در نهایت با نابود کردن زندگی دیگران بدون عذاب وجدان به سراغ نفر بعدی میروند.
منبع: سایت جنایی